چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به
داخل گودالی عمیق افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی
دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه دیگر گفتند که راه چاره ای
برای خروج از چاله نیست و شما به زودی خواهید مُرد.
دو قورباغه، این
حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توان کوشیدند تا از گودال بیرون بپرند.
اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند
از گودال خارج شوند.
بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت و سر انجام به داخل گودال پرت شد و مُرد.
قورباغه
دیگر اما با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه
قورباغه ها فریاد می زدند که تلاشِ بیشتر فایده ای ندارد، او مصمم تر می
شد؛ تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد.
وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟»
معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند.
منبع:سایت تحلیلی،خبری عصر ایران
» 1dust
عصرایران؛ نیروی
انسانی متفکر و کارآمد، مهم ترین نیاز جوامع امروز برای پیشرفت و توسعه
است؛ این نکته ای است که کشورهای غربی، از سالها پیش بدان وقوف کامل یافته و
از این رو، همواره در صدد جذب نخبگان سایر ممالک بوده اند و هستند.
این
موضوع، درباره ایران نیز به طور ملموس قابل بحث است. ایران، از سالها پیش
در زمره کشورهای مهاجر فرست قرار داشته است و بسیاری از دانشمندان و
متخصصان ایرانی هم اکنون در آمریکا، اروپا و استرالیا مشغول تولید علم و
خدمت به مردم کشورهای میزبان و در مقیاس وسیع تر، در حال خدمت به بشریت
هستند.
البته ذکر این که در ایران مشکلی داریم به نام فرار یا
مهاجرت مغزها چیزی جز تکرار مکررات نیست و اساسا قصد نداریم در این باب
تکراری و تکدرزا قلم بزنیم ، بلکه این نوشتار نگاهی به موج جدید مهاجرت ها
دارد که از سوی ایران به سمت کشورهای توسعه یافته صنعتی در حال جریان است.
اگر
تا پیش از این، تنها نخبگان علمی و متخصصان زبده رشته های خاص دانشگاهی
هدف جذب کشورهای دیگر بودند و مدام می شنیدیم که فلان پزشک، فلان برنده
مسابقات علمی، فلان مخترع و... از کشور رفت ، اینک، علاوه بر اینکه همان
روند مهاجرت نخبگان برتر علمی همچنان ادامه دارد - و حتی در مواردی تشدید
نیز شده است - شاهد خروج مستمر تکنسین ها و افراد دارای مهارت های کاری
هستیم.
به عنوان مثال اگر نگاهی به فهرست مهارت هایی که کشور
مهاجرپذیری مانند کانادا بدان نیاز دارد و صاحبان این مهارت ها را دعوت به
مهاجرت و شهروندی می کند بیندازید، خواهید دید که تنها نخبگان خاص علمی
نیستند که درهای این کشور، به رویشان باز است بلکه از تکنسین برق و جوشکار
گرفته تا پرستار و فیزیوتراپیست و لوله کش ها نیز دعوت می کنند به این کشور
مهاجرت نمایند و البته نظایر این وضعیت درباره بسیاری از کشورهای مهاجر
پذیر نیز صادق است.
از این رو ، با توجه به شرایط مهاجرفرستی
ایران- که همگان بر علل آن وقوف دارند- وضعیت حاضر را به طور مختصر می توان
چنین تشریح نمود که تا دیروز، فقط مهاجرت مغزها را داشتیم و امروز مهاجرت
دست ها نیز بدان افزوده شده است.
بدیهی است استمرار این روند به
تهی شدن تدریجی کشور از ذخایر انسانی اش منجر می شود و البته منظور از
ذخایر انسانی در اینجا، مغزهای متفکر به علاوه نیروهای کارآمد و ماهر است.
طبیعی است وقتی توانمندی های فکری و عملی یک کشور با چنین چالشی مواجه
شود، جای خالی متفکران و متبحران را نیروهای کم دانش و بی مهارت پر می کنند
و نتیجه فاجعه بار چنین وضعی نیز کاملا قابل پیش بینی است.
البته
بدیهی است که ایجاد محدودیت ها و ممانعت های فیزیکی و قانونی برای جلوگیری
از مهاجرت نیروهای کارآمد کشور، چاره کار نیست بلکه باید زیرساخت های جامعه
به گونه ای اصلاح شوند که یک دانشمند یا یک تکنسین و نیروی مهارتی اساسا
نیازی به مهاجرت احساس نکند که البته رسیدن به چنین نقطه ای عزمی راسخ و
برنامه ریزی مبتنی بر واقع گرایی می خواهد.
"استمرار خروج مغزهای
متفکر از کشور و افزوده شدن مهاجرت دستهای ماهر بر آن"، زنگ خطری است که به
عنوان یک رسانه میهن دوست به صدایش درمی آوریم تا شاید گوش شنوایی برای آن
پیدا شود ... شاید!
منبع:سایت تحلیلی خبری عصــــر ایران-جعفر محمدی
» 1dust
تلخ در قصابی(شنبه 89 مهر 24 ساعت 11:38 صبح )
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش ..... همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمینو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچههام میخام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوریم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
منبع:سایت تحلیلی خبری عصــــــــــر ایران(asriran.com)
» 1dust
برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنید:
:Download Link
http://4all.freevar.com/Files/ertebat ba digaran.jar
» 1dust
برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنید:
:Animal Farm Download Link
http://4all.freevar.com/Files/AnimalFarm.jar
» 1dust
موضوعات پر طرفدار:
اس ام اس
تم سونی اریکسون
لیست آخرین یادداشت ها: